جستجو

آرشيو

تماس با ما

درباره ما

صفحه نخست

 
تاريخ درج: پنجشنبه، 28 دی 1396     
زنجیره تولید

 

وبلاگ > فدایی، غلامرضا - در شب 21/10/1396 درشبکه یک برنامه ثریا را می دیدم که نکات جالب توجهی داشت. یکی از میهمانان کسی بود که مزرعه پرورش شتر مرغ را در استان گلستان به خوبی دایر کرده بود؛ در حالی که وزارتخانه از ایجاد آن منع، و زمین و هوای آنجا را نا مناسب اعلام کرده بود. دیگری که وی را دکتر خطاب می کردند و گوئی با تحقیقات میدانیش به قابلیت و حاصلخیزی مناطق مختلف ایران آشنائی داشت تعبیر جالبی داشت که می گفت «ما در کشور مناطق محروم نداریم بلکه مناطق مظلوم داریم». توضیح او این بود که در جای جای این کشور همانند همه جای دیگر جهان آنقدر قابلیت خدادادی وجود دارد که اگر ما آن را کشف و از آن به طریق درست بهره برداری کنیم دیگر نیازی به فروش نفت نداریم.

 

 مثلا اینکه خاک حاصلخیز کویر دارای منزیم و یا مواد دیگر است که در ساخت دارو به کار می آید یا خرما اگر به آن رسیدگی شود و در بسته بندی های خوب عرضه شود می تواند برای ما مزیت رقابتی قابل توجهی داشته باشد؛ اما متأسفانه در اثر بی دقتی، و به عنوان نمونه، در سیستان و بلوچستان که بهترین خرما را دارد آن را می برند و در مرز پاکستان به صورت فله ای می فروشند و پاکستانی ها با بسته بندی های خوب آنها را به جهان به نام خودشان عرضه می کنند.

او می گفت سیستان و بلوچستان را ما منطقه محروم تصور می کنیم در حالیکه بهترین قابلیت ها را برای توسعه در خود دارد و به ویژه در امر کشاورزی. البته قبلا هم من در کتابها خوانده بودم که در گذشته آنجا را انبار غله ایران می دانستند ولی متأسفانه با سیاست های غلط، محرومیت بر روی هم انباشته شده است. جالب توجه است که کشورهای همسایه هم از بی خبری و یا بی توجهی مسئولان ما برای خودشان حسن استفاده را می کنند. یعنی، اگر در بسته بندی خوب، خرما را به پاکستان عرضه کنند آن کشور تعرفه را بالا میگیرد و اگر فله عرضه کنند تعرفه را صفر می کند تا مردم مظلوم و محتاج آن منطقه مجبور شوند. محصولاتشان را فله بفروشند. دیگر کشورهای همسایه هم حتی عراق و سوریه هم گاه چنین رفتاری با ما دارند و ما معلوم نیست اعتراض می کنیم و یا نه! و یا پرورش موز در آن مناطق آنقدر قابلیت دارد که می تواند ما را از واردات بی نیاز کند. همچنین یکی دیگر می¬گفت که کارخانه عظیم تولید دستگاههای پرورش ماهی در کهکیلویه ساخته است ولی از آنجا که زنجیره تولید در کنارش نیست، هم او نمی تواند خوراک لازم را برای استمرار تولید خودش داشته باشد و هم دولتیان از وی خریداری نمی¬کنند و ترجیح می¬دهند ارز کشور را به جیب خارجی ها بریزند!!
من در این جا چند نکته به نظرم آمد که بد نیست به آن اشاره شود:
1-بر اساس آنچه گفته شد کشور ایران واقعا استعداد کشاورزی را دارد اما نگاه بدبینانه و غیرکارشناسانه مسئولان به آن، این مزیت را از کشاورزی گرفته است. اگر قدری از حاتم بخشی ها به ورزش برای جبران فسادی که در آن ابراز می شود و یا به صنعت خودرو که همانند چاه ویل بودجه ها را می بلعد، کم می شد و به کارشناسان پاکدست کشاورزی داده می شد قطعا وضعیت کشاورزی و صنایع وابسته ما روزگاری بهتر از این داشت. مسئول وزراتخانه علیرغم دلسوزی باید از کشاورزی اطلاع داشته باشد و حمایت کند، ولی به جای آن به واردات بیشتر بها می دهد. چه کنیم که وزیر علوم و تحقیقات و فناوری ما متخصص کشاورزی می شود و وزیر کشاورزی مهندس مکانیک. این هم خود مسئله ای است که نه دولت و نه مجلس ما در کشور، گوئی قائل به ربط نیستند.
2- یکی از الزامات کشور برای توسعه صادرات مجموعه ای نگاه کردن به تولید و توجه به زنجیره تولید است. در مورد بهره وری از منابع طبیعی و کشاورزی افراد دلسوزی را می طلبد که به صورت مجموعه ای به توانمندی ها نگاه کنند و یا برای تولید محصول، زنجیره کامل آن را در نظر گیرند تا بهره وری کامل، اشتغال ایجاد، دلبستگی ها بیشتر، وابستگی ها کمتر، و مانع تهدیدات بیگانه شود. این به این معنا است که در کشاورزی همانند بسیاری از حوزه های دیگر ما آمایش سرزمینی نداریم و قابلیت ها را نمی دانیم و برای رفع محرومیت ها، غیر مجموعه ای و غیر فرایندی به مسائل نگاه می کنیم
3-همچنانکه در خاک و قابلیت های آن در هر منطقه نگاه کارشناسانه و فرایندی و مجموعه ای نداریم در منابع انسانی و استعداد ها هم همینطور است. ما هنوز باور نداریم که هیچ آدم بی استعدادی در جهان و از جمله کشور پیدا نمی شود و همچنانکه هیچ نقطه ای از خاک فاقد ارزش نیست و هر یک خواص خاص خود را دارد که باید بهره برداری مناسب از آن بشود، انسانها هم دارای استعدادهای گوناگون اند و باید از هر کدام به نحو صحیح بهره برداری شود و در کشف استعداد ها افراد مسئول تلاش لازم را بکنند تا حد اکثر بهره وری را داشته باشند. 
4- یکی از بزرگترین گناهان صد عن سبیل الله است که در حدود 19 آیه قرآن آمده است و آن سد کردن و جلوگیری از راه خداست و هیچ کس ستمگرتر از این افراد نیست. اما سد راه خدا فقط این نیست که نگذاری ملتی نمار بخواند و یا حج بجا آورد و یا ...
به نظر من نمونه اکمل و اتم صد (سد) از راه خدا جلوگیری از شناسائی استعداد ها و ایجاد زنجیره تولید برای یک کشور است تا از زیر یوغ بیگانه به در آید. وقتی مسئولان و کارکنان دولت در سطوح برنامه ریزی و اجرا افراد را از ابراز توانمندی هایشان مأیوس، و با ناهماهنگی و یا احیانا غرض ورزی ها کار آنها را با تأخیر مواجه می کنند و با پیش کشیدن قانونها و تبصره های واقعی و یا من درآوردی کارشان را به عقب می اندازند و یا انگیزه آنها را می کُشند این ها سد کنندگان راه خدایند!
و یا ندانم کاری و توصیه غلط و یا غرض ورزی برای جلوگیری از پرورش استعداد های انسانها در مدارس و دانشگاهها و دیگر موسسات آموزشی، هم همینطور است. در خط شکوفائی استعدادهای انسانی هر فرد و یا جامعه ممکن است دهها و یا صد ها عامل بزرگ و کوچک؛ از پدر و مادر و مدرسه و محیط و دولت و غیره باشد که نقش آفرین و موثر باشد؛ که اگر هریک از این عوامل خوب انجام وظیفه نکند به همان اندازه مسئول و مقصر است. چه بسیار انگیزه هایی که با روش بد اداری و یا دلسوزی های دایه¬مانند از بین رفته است! و نتیجتا این افراد چون دیده اند اینجا نمی توانند کار کنند به حد اقل زندگی در خارج بسنده کرده و زندگی در ایران را وانهاده اند. این¬ها به راستی دشمنان خدایند ولو نماز بخوانند و مسجد بروند و دائما در زیارت عتبات عالیات باشند و درهیئت ها به عزاداری بپردازند و یا ادعای وطن دوستی کنند! 
ملت ایران اکنون چرا ناراحت است آیا به خاطر کمبود امکانات و یا به خاطر ندانم کاری¬ها و تبعیض ها؟ بنابراین صدّ راه خدا فقط نه این است که مردم را از نماز و روزه و حج باز دارند، می توان آن را تعمیم داد. در طبیعت، هر خاکی، هر نقطه ای دارای استعداد فراوان پرورش برای توسعه است اگر آن را نادیده بگیری و یا زنجیره تولید را برای بهره وری صحیح تکمیل نکنی و در نتیجه سرمایه¬گذاری مردم در آن با ضرر مواجه شود و مجبور شوی جنس از خارج وارد کنی و مردم را به خاک سیاه بنشانی هم مصداق صد عن سبیل الله است. و یا در مورد آحاد و جماعات انسانی که هر یک دارای استعداد مخصوص به خود است اگر به آن توجه نشود و یا مانعی به لحاظ مالی و یا پرورشی و انگیزشی ایجاد گردد تا استعدادشان شکوفا نشود مصداق دیگری از صد از راه خدا است.
اگر این تحلیل را بپذیریم آنوقت می بینیم که چه بسیار از ما ها اعم از دولت و ملت جزو این گروه هستیم و این به راستی کفران نعمت های خدائی است و از مصادیق بارز ظلم و ستم! و چقدر در این رابطه ما مقصریم و تا چه اندازه ما به بشریت و به ویژه به ملت خود ستم می¬کنیم!!




درج يادداشت و نظرات

نام:
  ايميل:
توضيحات: